جدول جو
جدول جو

معنی سال حاصل - جستجوی لغت در جدول جو

سال حاصل
(صِ)
محصول و حاصل سال. (ناظم الاطباء). آنچه در سال از محصول بدست آید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الحاصل
تصویر الحاصل
کلمه ای که در اختصار کلام گفته یا نوشته می شود مانند بالجمله، القصه، باری و خلاصه
فرهنگ فارسی عمید
(وَلْ صِ / وَ اَ صِ)
کلمه ای که در اختصار کلام استعمال میکنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ رَ کَ دَ)
در اختصار کلام استعمال میشود یعنی مختصراً و بالجمله و القصه. (ناظم الاطباء). باری. مخلص. مخلص کلام. خلاصه. جان کلام. بهر جهت. بهرصورت. بالاخره. عاقبت. آخرالامر. قصه کوتاه. قصه کوته. الغرض. معالقصه. بالجمله. صاحب آنندراج گوید: چون از ادا کردن مطلبی عاجز شوند وخواهند که سخن را مختصر کنند لفظ الحاصل و حاصل کلام و سخن مختصر و سخن کوتاه و امثال آن را گویند و اینها گویا مرادف همند و ’فی الجمله’ نیز از این قبیل است - انتهی. الحاصل و نظایر آن تکیه کلام اند و در مقام تأنی و مختصر کردن کلام سابق و شروع به مطلب لاحق استعمال شوند. و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 273 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از با حاصل
تصویر با حاصل
آنچه فایده دهد آنچه محصول دهد نتیجه بخش مقابل بی حاصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا حاصل
تصویر لا حاصل
بی بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاصل
تصویر الحاصل
خلاصه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاصل
تصویر الحاصل
((اَ ص ِ))
باری، خلاصه، القصه
فرهنگ فارسی معین